کد مطلب:141770 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147

حبیب در روز عاشورا
پیش از این گفته شد كه حبیب، فرماندهی طرف چپ سپاه امام حسین علیه السلام را داشت چنان كه زهیر فرمانده طرف راست بود. اگر كسی حبیب را به مبارزه دعوت می كرد او با شتاب پاسخ می داد. «سالم» غلام زیاد و «یسار» غلام عبیدالله بن زیاد وارد میدان شدند و مبارز طلبیدند. این در حالی بود كه یسار جلوتر آمده و در پیشاپیش سالم قرار داشت.

حبیب و بریر به سرعت به سمت آنان شتافتند؛ ولی حسین علیه السلام آن دو را به جای خود نشانید. عبدالله بن عمیر از جای برخاست و امام به او اجازه جهاد فرمود. [1] .

درسی كه می توان گرفت: طبری و دیگران درباره وضعیت حبیب چنین بیان داشته اند: «انه كان حنیف الاجابة له عدة المبارز؛ [2] هرگاه حبیب را مبارزی به جنگ دعوت می كرد، او به سادگی اجابت می كرد». این روحیه بیانگر شجاعت و نیز از خودگذشتگی آن مجاهد بزرگ در راه احیای دین خداست.

هنگامی كه «ابوثمامة» وقت نماز را به امام یادآوری كرد، حضرت در حق او دعای خیر كرد و فرمود: «به آنها بگویید از جنگ دست بردارند تا نماز بگذاریم». در این حال، یكی از افراد سپاه ابن سعد به نام «حصین بن تمیم» فریاد برآورد كه نماز او (حسین علیه السلام) پذیرفته نخواهد بود. حبیب از این گفتار برآشفت و گفت: «پنداشته ای كه نماز از آل رسول قبول نمی شود، ولی از تو - ای الاغ - پذیرفته می شود؟» [3] حصین كه تاب شنیدن این


حقیقت را از حبیب نداشت، بر او حمله ور شد و حبیب نیز دست به شمشیر برد و با ضربه ای به صورت اسب او كوبید، كه اسب با شتاب به زمین خورد و بر روی او افتاد. خویشان و اطرافیان حصین برای نجات او به سویش شتافتند و با حبیب درگیر شدند تا او را نجات دهند. [4] در این درگیری كه حبیب با شمشیر در بین دشمن می جنگید، این اشعار را ترنم می كرد:



«اقسم لو كنا لكم اعدائا

او شطركم ولیتم أل اكتادا



یا شر قرم حسبا و آدا» [5] .

رجز حبیب در میدان رزم، هنگام حمله، این بود:



«انا حبیب و ابی مظاهر

فارس هیجاء و حرب تسعر



و انتم عند العدید اكثر

و نحن اعلی حجة و اظهر



و انتم عند الوفاء اغدر

و نحن اوفی منكم و اصبر [6] .



من حبیبم و پدرم مظاهر (مظهر) پهلوان میدان نبرد و كارزار شعله ور؛

گر چه گروه شما از ما فزون تر است، ولی ما حجتی والاتر و آشكارتر داریم؛

و اگر چه شما خائن به عهد خود هستید، ولی ما وفادارتر از شما و شكیباتریم.»

«حبیب» آن شیرمرد دلاور، به رغم كهولت سن در آن درگیری شصت و دو نفر از آنها را به خاك انداخت. او این سرود حماسی را پیوسته به زبان داشت تا این كه «بدیل» به او حمله ور شد.


[1] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 429؛ الارشاد، ج 2، ص 95.

[2] ابصار العين، ص 104.

[3] قال حبيب بن مظاهر «زعمت الصلاة من آل رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، لا تقبل و تقبل منك يا حمار».

[4] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 439؛ الكامل في التاريخ، ج 2، ص 567.

[5] ابصار العين، ص 105.

[6] كتاب الفتوح، ج 5 ص 107؛ مقتل الحسين خوارزمي، ج 2، ص 18؛ ابصار العين، ص 105.